نمي دانم اين ديگر چه بلايي است كه گريبان گير بازيگران جوان سينماي ايران شده است. نمي دانم چرا با خودشان فكر مي كنند كه هر چه يخ و بي روح تر جلوي دوربين تلويزيون و سينما قرار بگيرند شان و منزلت شان بيش تر مي شود. خدا عمر طولاني بدهد باعث و باني اين بازيگري و نگاه سرد را (راستي اقا چرا به حريم خصوصي مردم تجاوز مي كني؟ لپ تاپ مي دزدي؟ تو شرف نداري؟!)
راجع به گلزار زياد شنيديم و خوانديم. هر كسي حق دارد نظرخودش را بگويد يا روي كاغذي (يا وبلاگي) كه به قول رضا رشيدپور حيثيت اش است هر چيزي بنويسد! پس اول بنويسيم كه اقاي رشيد پور شما چرا مجري گري برنامه زنده مي كني برادر؟ مجري كه بعد از 80 -90 شب اجراي زنده هنوز در لحظه دستگيرش نمي شود و نميفهمد مهمان دارد بازي اش مي دهد، ديگر جاي بحث و صحبت دارد؟! اگر رشيد پور اين مشكل را نداشت، مي توانست كاري كند كه مدت بيشتري برنامه اخرش نقل محافل باشد و تعداد پيام كوتاهش بيش از 400 هزار تا بشود. ميگوييد چه طور؟
...
مجري محترم مي توانست در مقابل شوخي نه چندان با مزه مهمان چشم سبزش محترمانه بگويد باشد، مي توانيد برويد! نه اين كه قطرات عرق سرد را روي پيشاني اش از جعبه جادويي ببينيم. رشيد پور مي تواند از كمپانيهاي توليد تلويزيونهاي 29 اينچ به بالا شكايت كند كه صورتش را در اين صحنه درشت نمايي كردند. نه تنها رشيد پور اين جسارت و اعتماد به نفس را نداشت بلكه در طول برنامه باز هم به تكرار شوخي مهمان تن مي دهد و خنده تحويل مي دهد. البته زياد هم بد نيست. هميشه كه نبايد براي شاد بودن برره و باغ مظفر ببينيم.
موقع ديدن ان برنامه فكر مي كردي نكند زمستان شده كه داري يخ مي زني. ولي با كمي دقت ميشد فهميد كه برودت را از ستاره بي فروغ و مجري تابع جبر جغرافيايي دريافت مي كني. با اين حساب گلزار (كلاس يادتان نرود) مي تواند باز هم بر بيلبورد هاي سطح شهر بدرخشد البته اين بار نه براي كساني كه استاندارد بدن را مي شناسند بلكه براي مثلا يك كمپاني توليد كولر گازي در اين چله تابستان.
...
پس نتيجه ميگيريم روزنامه هم ميهن كه روز شنبه دوم تير صفحه سينمايي اش را به گلزار اختصاص داده، دليلش اهميت گلزار نيست بلكه اهميت كل اين ماجرا است. در نوشته ها و يادداشت هاي نويسندگانش هم سعي شده اين موضوع توضيح داده شود. در غير اين صورت ايا محمدرضا گلزاري كه در شب شيشهاي ديديم، استحقاق يك صفحه تلاش نويسندگان سينمايي هم ميهن را دارد؟
شما هم بنويسيد (19)...